برف بازی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دیروز احمد برادر مجید زنگ بابام زد که مجید و بردن کمپ برای ترک ، بعد به بابام گفت  بیاین باهم صحبت کنیم ببینیم وضعیت چه طور میشه ، بابام هم صبح روز بعد رفت که صحبت کنن ولی وقتی برگشت کوره آتیش بود . گفت احمد یه مرده که تاره ترک کرده بوده و تازه از زندان آزاد شده بوده را فرستاره تا صحبت کنه و کلا فصدش این بوده که پول کمپ مجید و بگیره  و وقت دادگاه و عقب بندازه ........... حسابی ناراحت شدم و دیگه واقعا از مجید میترسم ...... خدایا به ابن بچه کمک کن خیلی گناه داره     + نوشته شده در جمعه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 19:9 توسط زهرا  |  برف بازی...
ما را در سایت برف بازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dashti73 بازدید : 98 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 3:34

دیروز زنگ زدم کمپ که حال مجید و بپرسم ...گفتن که سه شنبه از اینجا رفته و 15 روز بیش تر توی کمپ نمونده و طبق معمول یه سری  قول داده و رفته ..... دیگه من به این بشر چی می تونم بگم..... فقط مونده سر به بیابون بذارم  + نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۴۰۰ ساعت 13:7 توسط زهرا  |  برف بازی...
ما را در سایت برف بازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dashti73 بازدید : 79 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 3:34

رفتم کنکور دکتری دادم...............باور نمیشه با این که ذره ای نخونده بودم روزانه مجاز شدم  البته که بیش ترین نمره من از استعداد نحصیلی بود  بله این جوریاست ما خیلی استعداد داریم ....... خخخخ از یه طرف خوش حال کنکور هستم از یه طرف ناراحت ننه حاجی که پاهاش عفونت کرده و بیمارستان بستری شده  خدایا به حق ماه مبارکت به ننه حاجی رحم کن و شفاش بده  + نوشته شده در شنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۱ ساعت 16:44 توسط زهرا  |  برف بازی...
ما را در سایت برف بازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dashti73 بازدید : 85 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 3:34